جنیان
البته خودم13 سالمه
دو شنبه 17 بهمن 1390برچسب:, :: 14:32 :: نويسنده : ماتیران
روح، موجودی مجرد است و جسم و قابل قسمت نیست و حیات و فعالیت اعضای بدن، به او متكی است. واژه روح در قرآن در سورهها و آیات متعددی تكرار شده است و متبادر از آن، همان موجودی است كه مبدأ حیات و زندگی است و آن را منحصر به انسان و یا انسان و حیوان ننموده است، بلكه آن را در غیر انسان و حیوان نیز اثبات نموده است مثل آیه مباركه: "...فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجابا فَأَرْسَلْنا اِلَیها رُوحَنا"1. "..مریم میان خود و آنان حجابی افكند و در این هنگام، ما روح خود را به سوی او فرستادیم". مرحوم شعرانی در حاشیه تفسیر رازی چنین بیان میكند: "تفسیر روح با این مفهوم درستتر به نظر میآید كه سؤال از وجود روح و حقیقت آن از دیرباز میان ملل جهان متداول بود، خاصّه یهود و مخصوصا آن جماعت از یهودیان كه با فلاسفه آمیخته و از عقاید و اختلافشان درباره روح، اطلاع یافته بودند، تعجّب بشر درباره روح از آن است كه میبیند قدرتی است بر خلاف طبیعت و گوئی بر ضدّ آن در نبرد است و گوشت و پوست و استخوان را چون به خود رها كنند زود پوسیده و متعفّن و پراكنده میگردد و روح، او را سالها از فرسودگی و تعفّن، نگاه میدارد و به حركت و سخن میآورد و تعقّل و ادراك میكند و اینها هیچیك، كار جسم نیست، جسم، سنگین است و سوی پائین میل دارد و روح بر میجهد و جسم را میجهاند. "حال پس خود روح از چه مبدأ و منشأ است؟ خداوند جواب داد كه مبدأ آن از فرمان خدا است و مانند نور خورشید بر ابدان تابیده و اگر فرمان الهی نبود و از ورای عالم طبیعت، دستوری نرسیده و فروغی نتافته بود، همه چیز جامد بود و صامت". تفسیر آیه "وَ ما اُوتِیتُمْ مِنَ العِلْمِ اِلاّقَلِیلاً". "شما آدمیان جز اندكی كه از علم، نصیب ندارند". این است كه روح از دیدگاه قرآن، موقعیتی در عالمِ وجود دارد و آثار و خواصی در این عالم، بروز میدهد كه بسیار بدیع و عجیب است و شما از آن بیخبرید! مرحوم "بحرانی" مؤلف تفسیر "برهان" در تفسیر آیه فوق از حضرت امام باقر علیهالسلام نقل میكند كه فرمود: "معنای آیه، این است كه جز تعداد كمی از بشر؛ از روح، آگاهی ندارند". استاد معظّم علامه فقید، سید محمد حسین طباطبائی قدسسره در تفسیر "المیزان"6 مینویسد: "كلمه روح به طوری كه در لغت معرفی شده، به معنای مبدأ حیات است كه جاندار به وسیله آن قادر بر احساس و حركت ارادی میشود ولی مراد از روح در این آیات همان روح و نفس به نام "نفس ناطقه" میباشد كه در كالبد همه افراد انسانهای موجود، وجود دارد. و وجود آن از ناحیه خدا و وابسته به او است". چنانكه در آیه دیگر میفرماید: "..اِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیئا أَنْ یقُولَ لَهُ كُنْ فَیكُونُ"7. "فرمان او چنین است كه هرگاه چیزی را اراده كند، تنها به آن میگوید: موجود باش! آن نیز بیدرنگ موجود میشود". از این آیه معلوم میشود كه: در این دو آیه روح، متعلّق به انسان ذكر شده و با كلمه "مِن" آورده شده یعنی مبدأ پیدایش او از ناحیه خداست. و نام این ایجاد را "نفخ" یعنی دمیدن نهاده است11 همچنانكه این كلمه در سایر آیات وارده در این باب نشان دهنده همین واقعیت است: "یلْقِی الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلی مَنْ یشاءُ"12. "وحی را به هر یك از بندگان خویش كه بخواهد القاء مینماید". و آیه "ینَزِّلُ المَلائِكَةُ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلی مَنْ یشاءُ مِنْ عِبادِهِ"13. "فرشتگان را با وحی به هر یك از بندگان خویش كه بخواهد میفرستد تا دلهای مرده را به وسیله آن زنده نماید". عالم خلق و عالم امر مرحوم علامه طباطبائی قدسسره در معنای امر در ذیل آیاتی كه از تفسیر "المیزان" نقل كردیم، میگوید: امر هر چیز عبارت است از ملكوت آن چیز و برای هر موجودی، ملكوتی و امری است كه در آیات 185 و آیه 75 سوره انعام و آیه 4 سوره قدر به آن اشاره شده است. مطابق آیات قرآن هر دو پدیده یعنی پدیده مادی و قابل لمس یعنی "عالم خلق" و پدیدههای امری و مجرد غیر مادی یعنی "امر و خلق" هر دو از جانب خداوند میباشد چنانكه در سوره اعراف آیه 54 میفرماید: "اَلا لَهُ الخَلْقُ وَ الأَمْرُ". "آگاه باشید كه آفرینش و تدبیر جهان از آنِ اوست یعنی به فرمان او است". خداوند این معنی را در آیات دیگر از جمله آیه 59 سوره آل عمران، نیز متذكّر میگردد به این صورت كه ابتدا خلقت آدم را ذكر و ارتباط آن را با خاك كه یكی از اسباب آن است، بیان، سپس وجود آن را بدون ارتباط به چیزی با تعبیر "كُنْ" یعنی "باش" خاطرنشان میسازد پس كیفیت خلقت آدم به صورت تدریج، انجام پذیرفته ولی نفخ روح به صورت غیر تدریجی و یا پدیده امر به وجود آمده پس روح انسان به امر خداوند موجود گشته است و نظیر این آیه را خوانندگان میتوانند در آیات 12 تا 14 سوره "مؤمنون" مطالعه نمایند. چنانكه در آیه 59 سوره آل عمران ملاحظه میگردد، قرآن پیدایش پدیده روح را به عنوان كیفیتی متفاوت با مراحل قبلی، معرفی كرده است یعنی جنین در ماههای اول دوره جنینی، دارای حیات و در حال رشد و نموّ میباشد و موقعی كه رشد به حدّی رسید كه ساختمان قلب، كامل گردید و شروع به طپش نمود و اعضای بدن كامل شد، حیات نباتی جنین تبدیل به حیات عالیتری گردیده، پدیده دیگری به نام روح و نفس، به وجود میآید و از آن تعبیر به كیفیت امری شده است. در روایت وارد از امام سجاد علیهالسلام در تفسیر نورالثقلین17 به این حقیقت اشاره شده كه حیات ابتدائی كه بیشتر، جنبه نباتی دارد به كیفیت بالاتری كه برای تعقّل و زندگی مستقل آماده گردیده، تبدیل میگردد18. پس؛ از آیات فوق استفاده میشود كه روح موجودی محقق و مجرّد از ناحیه پروردگار بوده، جسم نیست زیرا به تعبیر مؤلّف كتاب "رسالةالنفسیة"19 "جسم قسمتپذیر بوده و روح، قسمتپذیر نیست، و روح عَرَض هم نیست زیرا كه عَرَض را به خود، قیام نبود و جان، اصل آدمی است و همه اعضاء، تبع وی است، عَرَض چگونه بود...؟" سرّی است كه جز نهفتنش نیست روان *** دُرّی است نفیس و سفتنش نیست روا پاورقیها: نظرات شما عزیزان:
|
آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|